کد مطلب:181012 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:273

شورش مختار ثقفی (سال 66 ه)
او رهبری مؤمن و بلند پرواز بود كه انتفاضه ی كوفه را رهبری می كرد و در آنجا بر تخت حكومت نشست. ابتدا والی كوفه، عبدالله بن زبیر را از كار خود بر كنار ساخت و همه ی عاملان كشتار كربلا را، كه از حمایت ابن زبیر برخوردار بودند، قتل عام نمود. او هم چنین فرمانده اش عبدالله بن زیاد را به قتل رساند و خود را آماده ی جنگیدن با امویان ساخت، اما حكومت ثقفی زیاد دوام نیاورد. زیرا بین او و نیروهای زبیری ها كه به طرف كوفه سرازیر شده بودند درگیری شد و در نتیجه مختار و حكومت او سقوط كرد.

این نمونه هایی بود از حوادث خونین، دردناك، تكان دهنده، خشونت آمیز اجتماعی



[ صفحه 44]



كه بعد از فاجعه ی كربلا به وقوع پیوست. در این حوادث خونین، امام سجاد علیه السلام استراتژی دوری و سكوت را در پیش گرفت. او تحت تأثیر هیچ كدام از حكومت ها، در هر رنگ و آرمانی كه بودند، قرار نگرفت. وی می دانست كه هر فعالیتی كه انجام دهد، نتیجه اش جز شكست چیزی نخواهد بود. آن هم به علت رفتار خونین بنی امیه و بی نظمی و آشفتگی میان صفوف امت، و هم چنین مخالفت زبیریان با اهل بیت علیهم السلام.

امام این مسئله را به خوبی می دانست كه بودن با یكی از جناح های مخالف حكومت اموی، برابر است با نابودی صددرصد این نمایندگان راستین رسالت الهی. به همین دلیل وی سیاست بی طرفی را در پیش گرفت. و در ابتدای شروع قیام ها در مدینه آنجا را ترك كردند. طوری كه فرمانده ی بنی امیه، پس از این كه یقین پیدا كرد كه او نقشی در آن آشوب ندارد، اجازه رفتن به وی را داد و به ظاهر از او نیز قدردانی به عمل آورد. به همین دلیل نیز مختار ثقفی جواب رد داد. امام علیه السلام روش اصلاحگری و آگاه ساختن افكار عمومی را ادامه داد. به عقیده ی وی، این بهترین روش بود برای نگهداری رسالت خداوندی و هم چنین بقیه ی اهل بیت علیهم السلام. ایشان از سرگرم شدن بزرگان خاندان امیه با این درگیری ها و آشوب ها نیز استفاده كردند. این اوضاع بالاخره به پایان رسید، آن هم بعد از این كه امویان در زمان حكومت خود همه ی مخالفان از جمله زبیریان را پس از این كه نه سال در جزیره ماندند از بین ببرند. این سخنان به آن معنا نیست كه امام با این كار خود هم دست امویان شده و خصومت دیرینه ی خود را از یاد برده است. بلكه دشمنی او به همان قوت اولیه ی خود باقی ماند، كه ان شاءالله در بخش بعدی به این موضوع می پردازیم.

دلیل دوم: ابراز هم دردی بسیاری از امت مسلمان با اهل بیت علیهم السلام، مانند: كوفه، مدینه ی منوره، مكه ی مكرمه و بصره، كه از نظر اقلیمی تأثیر زیادی در ایجاد و تداوم



[ صفحه 45]



اسلام داشت. این احساس هم دردی در نتیجه ی سخنان آن حضرت علیه السلام از مظلومیت اهل بیت بود كه باعث تغییر دادن روحیات و اندیشه ی امت مسلمان گردید، آن هم به وسیله ی ارتباط با خدا و رسالت الهی. این همدردی مردم كمك زیادی به پیشبرد اهداف امام علیه السلام نمود، كه در سه مورد از آن استفاده كرد:

1 - قانون كلی زیاد كردن طرفداران اهل بیت علیهم السلام و هم یاری با آنها و تغییر دادن آن به یك دوستی راستین و فعال.

2 - ساختن اندیشه هایی كه فكر و آرمان ناب اسلامی را در برداشته باشد، نه اندیشه هایی كه فقط برای خشنودی حاكمان بنی امیه به كار می افتد.

زیرا در این مراكز انحراف، در طی سال های گذشته، نسل هایی به وجود آمده كه در منجلاب فساد فرورفته بودند. به همین علت بر جنبش اسلامی واجب شد، كه رودرروی این جریان عظیم فساد بایستد و از خسارت ها و صدمات زیاد و پی در پی كه به این جنبش اسلامی وارد می شود، نهراسد.

3 - تشدید جریان اسلامی، چه از نظر كلی و چه از نظر كیفی كه امری است حتمی كه جای هیچ گونه تأخیر ندارد. و ادامه ی رسالت اسلامی به سلامت این جریان بستگی دارد، با در نظر گرفتن این كه امام علیه السلام نمی تواند خلافت مستقیم و زمام امور مسلمین را در دست بگیرد.

این نقشه های حساب شده ی سجادیه در همه ی جوانب با پیروزی روبرو گردید.

اینك برخی از این نشانه های علمی را با هم می خوانیم: